-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:21
در مسیر کوفه و شام ای سر به من نگاهی من خواهر تو هستم کاین آن به کنج محمل در ماتمت نشستم تا صوت دلربایت از روی نی شنیدم دیباچه سخن را از حرمت تو بستم تا جلوه خدا را دیدم ز روی ماهت پیوند دیده و دل از غیر حق گسستم ای نازنین برادر قرآن بخوان برایم چون عاشق صدای داودی تو هستم دیشب به یاد رویت تاصبح ناله کردم زیرا که بود...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:20
مسیر کوفه تا شام حالا که باز روضۀ هر شب شروع شد آوارگیِ موکبِ زینب شروع شد می گفت مادرش که بمیرم برای او تازه بکاء و نالۀ هر شب شروع شد سوزی که از مقطع الاعضا گرفته بود صوت الحزین شد و چو ، نِی از لب شروع شد بعد از جدا شدن ز تن پاره پاره دید درد و بلا و غصه لبالب شروع شد وقتی زمان قافله سالاری اش رسید زخم زبان و کینه...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:19
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام مثل پیغمبری سر نیزه، وه چه دل می بری سر نیزه باز هم از نگات می ترسند، تو خود حیدری سر نیزه همه جا من سر تو را دیدم، گاه دوری و گاه هم نزدیک گاه پیش علی اکبر و گاه در بر اصغری سر نیزه چشم از روت بر نمی دارم، از سر زخم خورده ات حتی هر چه باشد برادرم هستی، از همه برتری سر نیزه چه نیازم به...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:19
حضرت زینب(س ( -در مسیر کوفه و شام ای آفتاب زمین خورده ماهِ نیزه حسین طلوع کرده سرت در پگاهِ نیزه حسین پناهگاهِ یتیمانم و بدونِ پناه خودت بگیر مرا در پناهِ نیزه حسین ز آهِ تو به زمین ریخت گریۀ شمشیر زِ اشکِ من به هوا رفت آهِ نیزه حسین پِیِ سرِ تو در این شهر کوچه گرد شدم مرا کشانده به بازار راهِ نیزه حسین چه داغ ها که...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:17
امام حسین(س)-کوفه هلالِ یک شبه بر نیزه دلبری داری به شهرِ کوفه ظهوری پیمبری داری چقدر زخمی و خاکستری شدی پیداست عجیب دردِ سر از نورِ سروری داری طلوعِ مغربِ خون بی خبر کجا رفتی؟ در این سه روزه نگفتی که خواهری داری؟ چه دیده اند که دست از تو بر نمی دارند؟ جز این سرِ سرِ نی، چیزِ دیگری داری؟ خروش أًمْ حَسِبَت کوچه کوچه را...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:16
حضرت زینب(س)-کوفه خیال کن شب و ماه تمام هم باشد به روى نیزه سر یک امام هم باشد همیشه کوچهی باریک دردسر ساز است خدا نکرده اگر ازدحام هم باشد ... تمام شهر اسیر ابهّتش گردد اگرچه خطبهی او بیکلام هم باشد تمام کوفه شما را شناختند و زدند گمان مکن که علیکالسلام هم باشد میان اینهمه اوباش... اینهمه دختر... غم مواظبت از...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:15
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام حال اطفال خود، ای پیش رو قافله! بین گردن سلسله ای ، بسته به یک سلسله بین به سر خار مغیلان، به ره شام بلا دل شکسته همه را پای پُر از آبله بین ای که نزدیک تر از جان به تنی، زینب را ! مدّ آهی به میان من و خود فاصله بین گه سرت را به سنان بینم و گاهی به تنور زنده ام باز، مرا صبر نگر، حوصله...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:14
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام دخترا رو یکی یکی بشمار نکنه گم بشن تُو این صحرا پیر شدی عمه جون ولی تازه شدی مثل جوونی ِ زهرا داره شب میشه عمه ! برگردیم! داره شب میشه بچه ها خستن کاش اشکاتو پاک می کردی کاش دستامونو نمی بستن ما همه ش چند روزه اینجاییم ولی دیگه نفس نمونده برات چرا هیچی نمی گی پس عمه ! چرا زل می زنی به...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:12
امام حسین(ع)-مناجات -شام و کوفه سلام حُسنِ زمین و زمان...سلام حسین سَرت سلامت و ماهِ رُخت تمام حسین چقدر دور سَرت آفتاب میگردد ستاره ها همه محوِ تو صبح و شام... حسین! تو سروری و عجب نیست پیشِ پای سَرت *بِایستند درختان به احترام حسین سَرت به نیزه بلند است در برابرِ من... چنان بلند که شد رَشکِ خاص و عام حسین اسارتِ سَر...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:11
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام مارو با غصّهی ایام میبرن سورهی فجر و توی شام میبرن ای برادر بیا ناموس داری کن خواهرت رو ملاء عام میبرن *** غم و غصّههام بیاندازه شده خدایا داغ دلم تازه شده جلوی چشمای زینب سرتو آویزون به روی دروازه شده *** اینهمه ازدحام و چکار کنم؟ خستگیِ پاهام و چکارکنم؟ برا تازیانهها سپر بشم...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:11
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری - جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت از این عالم چه می خواهی همه...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:10
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام دل می برد ز من نظر آسمانی ات قربان این همه اثر آسمانی ات خورشید من به نیزه تو تنها نمانده ای دارد هوای تو قمر آسمانی ات با دیدن ملائکه بهتم نمی زند سجده کنند اگر به سر آسمانی ات گفتی خدا اسیری مان را نوشته است جانم فدای این خبر آسمانی ات هل من معین تو جگرم را کباب کرد می سوزد عرش از شرر...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:09
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام چشمم از داغ تو ای گل پر شبنم شده است لحظه هایم همگی رنگ محرّم شده است مرهمی نیست که بر داغ عظیمت بنهم اشک، تنها به دل سوخته مرهم شده است حق بده پشتم اگر خم شده از غصه حسین قامت نیزه هم از ماتم تو خم شده است چند روزی است که از حال لبت بی خبرم چه شده موی تو آشفته و درهم شده است لب و دندان...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:08
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام پیراهن خونین تو را پاره به پاره دیباچه ی سوسوی خودش کرده ستاره " سر" تا "سر" شب مردم بیدار نشسته ند از قله ی خون سر زدنت را به نظاره چون روز برای همه روشن شده ای ، ماه ! بیهوده نگیر از لبه ی بام کناره ! امشب چه شبی بود که با سر تو دویدی از خاک به افلاک فقط با یک...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:06
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام ای زمین وآسمان مبهوت ایمانت حسین شد فضای کوفه عطرآگین ز قرآنت حسین ای فروزان آفتابم گر هلالت خوانده ام دیده ام یکباره شد مبهوت و حیرانت حسین سخت دلتنگ است زینب، ناطق قرآن بخوان تا شود آرام دل از صوت قرآنت حسین کی شود گرد و غباری مانع از تابیدنت گرشده خاکستری رخسار تابانت حسین چشم درچشم...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:05
در مسیر کوفه و شام اَلا ای سر، فدای خون خشک گردنت گردم توصحرا گَرد، من قربان صحرا گَردنت گردم تنت در کربلا تنها، سرت بر نیزه ها با ما به دنبال سرت آیم، به قربان تنت گردم ترا عریان به خاک کربلا بنهاده و رفتم نشد از تار و پود هستیم پیراهنت گردم هلال من، هلالی شد قدم از غم، بیا تا من شبی پروانه شمع جمال روشنت گردم زهر...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:04
امام حسین(ع)-کوفه و شام ای آنکه نیست غیر خدا خون بهای تو خون سر شکسته ی من رو نمای تو زینب سرش شکسته ولی سر شکسته نیست سر خم نکرده پیش کسی جز خدای تو قرآن بخوان اگر چه تو را سنگ میزنند دین خدا نفس بکشد با صدای تو زینب نفس نمی کشد ای نفس مطمئن یک لحظه در هوای کسی جز هوای تو تو سربلند بر سر نیزه بخوان بدان زینب هم...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:03
حضرت زینب( س)- در مسیر کوفه و شام راس تو را به روی نی ، هرچه نظاره می کنم سیر نمی شود دلم ، نگه دو باره می کنم ز اشک و آه سینه ام ، میان آب و آتشم چو با توام ، از این میان کجا کناره می کنم گمان کنند دشمنان ، نیست به کام من زبان ز دور بسکه با سرت ، به سر اشاره می کنم به دختران خود بگو که گوشواره ها چه شد گریه به...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:02
حضرت زینب(س)- مصائب- کوفه و شام صبر گلواژه ی نابی است که زینب دارد عشق عنوان کتابی است که زینب دارد شبنم صبح به رقص آمد و بر یاس نوشت اشک از جنس گلابی است که زینب دارد در زمین ظرفیت جلوه ی او پیدا نیست آسمان وسعت قابی است که زینب دارد اسکتوا گفتن لبهای ترک خورده بس است شام تسخیر خطابی است که زینب دارد وتر مدیون قنوتی...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:01
حضرت زینب (س)-در مسیر کوفه و شام به خون نشسته چرا ای حسین من رویت سفیدتر ز سپیده شده چرا مویت هلال من که غروب تو زود و خونین بود کبود گشته چنان روی مادرم رویت نسیم چون که به تو می رسد شود خوشبو شمیم باغ جنان می وزد زگیسویت به روی نیزه سرت را به کوفه می بینم ز کربلا دل من بوده در تکاپویت بخوان دوباره تو قرآن که جان دهد...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:01
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام وقتی قرار شد دلی امتحان شود باید دچار درد و غمی بیکران شود رویی برای آنکه شود آبروی دین باید اسیر سیلی نامحرمان شود از بهر حفظ معجر خود دختر یتیم باید به پشت خار مغیلان نهان شود آن شیر زنی که درد و بلا را به جان خرید باشد سزا کفیل امام زمان شود قامت برای آنکه بگردد ستون عشق باید به زیر...
-
در مسیر کوفه و شام
یکشنبه 24 مرداد 1395 00:00
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام کوفی و شامی یکی از دیگری بدچشم تر مانده ام گویم امان از کوفیان یا شامیان رفتن و ماندن به یک اندازه داغم می کند مانده ام گویم بران ای ساربان یا که مران دیدنت بر نی هم آتش زد هم آرامم نمود مانده ام گویم بمان پیشم حسین جان یا نمان صوت تو دل می بَرد اما امان از سنگها مانده ام گویم بخوان...
-
در مسیر کوفه و شام
شنبه 23 مرداد 1395 23:59
حضرت زینب(س)-مدح-کوفه و شام با مدد از کرامت زینب کنم آغاز حکایت زینب سرِ خورشید و عرش بالا هم بر زمین ارادت زینب عشق خواهد که عشق آموزد تحتِ دست و نظارت زینب ما گدای علی و فاطمه ایم دست ما و کرامت زینب فاطمه سیده به نسوان و ارث مادر سیادت زینب در ادب هم مقام فاطمه و مثل حیدر شجاعت زینب ما اهالی عشق آبادیم گوشه ای از...
-
در مسیر کوفه و شام
شنبه 23 مرداد 1395 23:58
در مسیر کوفه و شام از آن طرف قمرش روی نیزه کامل شد از این طرف سرت از روی نیزه نازل شد غروب روز دهم بود عمه ام افتاد عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد تمام اهل حرم را سوار محمل کرد عمو نبود... پدر، کارِ عمه مشکل شد میان کوفه همه زیر لب به هم گفتند : عقیله همسفر مشتی از اراذل شد تمام دشت بهم ریخت آن زمانی که نگاهت از روی...
-
در مسیر کوفه و شام
شنبه 23 مرداد 1395 23:56
حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام نسبت به قبل بس که تو تغییر کرده ای بالای نیزه دیده به تو دوختم حسین یک روح در دو تن همه اش نقل ما دوتاست تو در تنور رفتی و من سوختم حسین من زینبم که طاقت کوچکترین خراش بر روی مصحف بدنت را نداشتم با دیدنت به نیزه کنار آمدم ولی دیگر توقع زدنت را نداشتم جانا ز روی نیزهء اعدا نگاه کن مانند...
-
تنور خولی ملعون
شنبه 23 مرداد 1395 23:54
امام حسین(ع)-تنور خولی خورشید نهاد، سر به دامان تنور پیچیده شرار، بر دل و جان تنور آن مهر سپهر عشق، در شب تابید بر کون و مکان، ز شرق ایوان تنور تا عرش از این واقعه گردید خبر لرزید به سانِ قلبِ لرزانِ تنور گفتا که چرا زینب من، گشت چنین خاکسترى از دامنِ زندانِ تنور بانگى زدل تنور برخاست به عرش کِاى عرش بُود جانِ تو...
-
تنور خولی ملعون
شنبه 23 مرداد 1395 23:53
امام حسین(ع)-تنور خولی بوی بهشت می وزد از داخل تنور موسی گمان کنم که رسیده به کوه طور شبنم کنار ساحل آتش چه می کند؟ این سیب سرخ داخل آتش چه می کند؟ آتش گرفته شه پر ققنوس در تنور نفرین آسمان و زمین باد بر تنور نمرودها و ابرهه ها عهد بسته اند آیینه ی تجلی حق را شکسته اند سوزانده اند قسمتی از باغ سیب را فهمیده اند معنی...
-
تنور خولی ملعون
شنبه 23 مرداد 1395 23:52
امام حسین(ع)-تنور خولی از تنور خولی امشب می رود تا چرخ نور آفتاب چرخ، حسرت می برد بر این تنور گر نه ظاهر شد قیامت، ور نه روز محشر است از چه رو کرد آفتاب از جانب مغرب ظهور این همان نور است کز وی لمعه ای در لحظه ای دید موسای کلیم اله شبی در کوه طور این همان نور خدا باشد که ناگردد خموش این همان مشکوة حق باشد که نایابد...
-
تنور خولی ملعون
شنبه 23 مرداد 1395 23:51
امام حسین(ع)-تنور خولی تازه رسیده از سفر کربلا سرت بین تن تو فاصله افتاده تا سرت با پهلوی شکسته و با صورت کبود کنج تنور کوفه کشانده مرا سرت پیشانی ات شکسته و موهات کم شده خاکستر تنور چه کرده است با سرت؟ رگ های گردنت چقدر نامرتب است ای جان من چگونه جدا شد مگر سرت؟ این جای سنگ نیست، گمان می کنم حسین افتاده است زیر سم...
-
تنور خولی ملعون
شنبه 23 مرداد 1395 23:51
امام حسین(ع)-تنور خولی به خولی بگفت آن زن پارسا که را باز از پا درآورده ای؟ که در این دل شب چو غارتگران برایم زر و زیور آورده ای به همراهت امشب چه بوی خوشی ست! مگر بار مشک تر آورده ای؟ چنان کوفتی در که پنداشتم ز میدان جنگی سر آورده ای چو دانست آورده سر، گفت آه! که مهمان بی پیکر آورده ای چو بشناخت سر را بگفت...