حضرت زینب(س(-در مسیر کوفه و شام
ای آفتاب زمین خورده ماهِ نیزه حسین
طلوع کرده سرت در پگاهِ نیزه حسین
پناهگاهِ یتیمانم و بدونِ پناه
خودت بگیر مرا در پناهِ نیزه حسین
ز آهِ تو به زمین ریخت گریۀ شمشیر
زِ اشکِ من به هوا رفت آهِ نیزه حسین
پِیِ سرِ تو در این شهر کوچه گرد شدم
مرا کشانده به بازار راهِ نیزه حسین
چه داغ ها که به رویِ جگر گذاشته است
بگو به من چه نبوده گناهِ نیزه حسین
امان ز کارِ سنان و امان ز زخمِ زبان
امان ز نیزه و قلبِ سیاهِ نیزه حسین
به پیشِ چشمِ ترم بارها زمین افتاد
سرِ شکسته ات از جایگاهِ نیزه حسین