-
وداع امام حسین(ع)
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:41
امام حسین(ع)-حضرت زینب(س)-وداع ای روح من برادر با جان برابرم آهسته تر برو ز بر من برادرم چشمان من بدون تو بی نور می شوند ای نور دیدگان مرو اینگونه از برم چون آفتاب می روی و مثل سایه ای افتاده راه درپی تو دیدۀ ترم ای یوسفم که عزم سفر کرده ای، بایست بگذار تا که پیرهنت را بیاورم یک دم بایست تا که ببوسم گلوی تو این است آن...
-
وداع امام حسین(ع)
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:40
امام حسین(ع)-شهادت-گودال چقدر گریه نوشته دلم برای سرت تمام جسم تو زخمی...ولی فدای سرت چه آمده به سرت زیر تیر و نیزه و نعل؟ بگو که بوسه بگیرم من از کجای سرت؟ دخیل بسته ام امروز هم به پیرهنت برای این که بگیرم از آن شفای سرت وصیتی تو به من کرده ای دعات کنم دعای من شده حالا فقط دعای سرت همیشه پشت سرت بوده ام و حالا هم...
-
وداع امام حسین(ع)
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:39
امام حسین(ع)-حضرت زینب(س)-وداع بغلم کن که دل آرام کند خواهر تو بوسه این بار بگیرم عوض مادر تو سر من را تو در آغوش بگیر آهسته ناز کم کن که دگر پیر شده خواهر تو با دو دستی که تو را جامه به تن پوشاندم میکنم رخت اسیری به تن دختر تو به خدا طاقت این غصّه ندارد زینب ساربان دست کُنَد پیش من انگشتر تو با چه وضعی به روی دست...
-
وداع امام حسین(ع)
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:38
امام حسین(ع)-حضرت زینب(س)-وداع کنون که برق نگاه تو در نگاه من است زبان خموش؛ ولیکن نظر پُر از سخن است به من مگو که بسازم ز درد دوری تو پس از تو حالت من لحظهلحظه سوختن است من از شکایت تو از زمانه دانستم که سرنوشت من و تو ز هم جدا شدن است نمیشود که بسوی مدینه برگردیم؟! دل غریب من اینجا هوایی وطن است سپرده کهنه لباسی...
-
وداع امام حسین(ع)
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:36
امام حسین(ع)-حضرت زینب(س)-وداع وداع آخر تو داشت طرح غم می ریخت دلم به پشت سر تو به هر قدم می ریخت گرفته پای تو را دست التماس دل نماندن از تو و اشکی که دم به دم می ریخت بنای خلقت زینب، بنا نشد بی من...! که رفتن تو چو آوار بر سرم می ریخت گلوی خشک تو را تا که بوسه ای بزنم به اسم مادرمان از لبم قسم می ریخت هزار چشم پر از...
-
وداع امام حسین(ع)
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:22
حضرت زینب(س)-عصر عاشورا-وداع از کویت ای آرام دل با چشم گریان می روم جانم توبودی و کنون با جسم بی جان می روم ازگریه پایم درگِل است، دریای غم بی ساحل است درد فراقت مشکل است، با سوز هجران می روم خیز ای امیر کاروان، مارا تو درمحمل نشان همراه با نامحرمان، درشام ویران می روم پرپر شده گلهای تو، کو اکبر رعنای تو ناچیده گل ای...
-
وداع امام حسین(ع)
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:21
وداع امام حسین(ع) انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست این مرحله را غیر امام الشّهدا نیست آئینه تر از روی تو خورشید ندیده این روی برافروخته جز رنگ خدا نیست آرامِ دلم، خیمه به هم ریخته بی تو برگرد که بعد از تو مرا غیر بلا نیست با این همه لشگر چه کنی ای گل زهرا این دشت به جز نیزه و شمشیر بلا نیست ای یوسفم از غارت این گرگ صفت...
-
وداع امام حسین(ع)
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:20
امام حسین(ع)-حضرت زینب(س)-وداع حالا که غیر از چشم های تر نداری تنهای تنها ماندی و یاور نداری بگذار تا زینب لباس رزم پوشد تا که نگوید دشمنت لشگر نداری من آب می آرم برای اهل خیمه دیگر نگو آقا که آب آور نداری بگذار لخته خون ز لبهایت بگیرم آخر مگر ای نازنین، خواهر نداری دیشب میان خواب زهرا مادرم گفت زینب بمیرم پس چرا معجر...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:16
امام حسین(ع)-مناجات شب عاشورا تو خودت گریه کنان را به عزا می خوانی ابر این چشم به دست تو شده بارانی مجلس روضۀ تو عرش خدا گشته حسین چون خدا بهر عزای تو خودش شد بانی باید از سوختگان غم تو یادی کرد یاد دیوان غم محتشم کاشانی این همه سینه زنان بهر تو این جا جمعند از عطای تو بود سینه زنی طوفانی هر دلی که نشد آباد از اندوه...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:14
امام حسین(ع)-شب عاشورا خاندان علی و ننگ مذلت هیهات دامن فاطمی و لکه بیعت هیهات علم حادثه بردار سفر باید کرد پای در معرکه بگذار خطر باید کرد بار بربند دگر ترک وطن باید کرد تیغ برگیر که با تیغ سخن باید گفت جاده در جاده به دیدار خدا باید رفت خسته، پای آبله تا کرببلا باید رفت طاقت هجر نداری ره هجرت باز است پای اگر هست تو...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:13
امام حسین(ع)-شب عاشورا وای اگر امشبِ این دشت به فردا برسد شیون و گریه و آهم به ثریا برسد به لب خشکِ تو دِق می کنم از غصه اگر تیغِ خورشید بر این پهنه صحرا برسد کوکبِ بختِ جدایی ز تو تقدیرِ من است چشم از رویِ تو بر هم نزنم تا برسد به تنِ اصغرِ تو یک سرِ سوزن حس نیست با کمی آب تلظّیش به لالا برسد علی ات را بشناسند...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:12
امام حسین(ع)-شب عاشورا سپهر چشم من خسته حال بارانیست به دور خیمه علمدار در نگهبانیست شبی دگر ز سفر مانده، جمعمان جمع است فضا صمیمی و این شام شام پایانیست فضای سینه ام آکنده است از غم دوست ز فرط عشق برادر به دل دگر جا نیست یکی کفن به تن و دیگری حنا بسته بساط عشق مهیّا برای مهمانیست هراس و هول گرفته دل مرا، آری هوای...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 22:11
امام حسین(ع)-شب عاشورا ماه میگوید حساب امشب از هر شب جداست شاهدش دیوانگی در جزر و مد آبهاست با عطش وارد شوید! اینجا زمین علقمه است مجلس لب تشنگان حضرت سقا به پاست بی جهت این جمع بیپایان ما را نشمرید جمع ِ ما هر جور بشمارید هفتاد و دو تاست جای دنجی خواستی تا با خدا خلوت کنی این حسینیه که گفته کمتر از غار حراست؟ اشک...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 21:55
شب عاشورا بیا خواهر دل خود را به پای دلبر اندازیم در این صحرا ز برگ گل شفق رابستر اندازیم بیا پیمان ببندیم و می ازپیمانه وحدت بنوشیم و سپس خود را به حوض کوثر اندازیم اگر دشمن ز جا خیزد که با اسلام بستیزد من و تو قد علم سازیم و بنیادش براندازیم اگر فریاد بی آبی زنای کودکان برخواست من و تو مشک را بر گردن آب آور اندازیم...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 21:53
امام حسین(ع)-شب عاشورا آن شب که بودی انتخاب ظلمت و نور قومی در آغوش خدا، قومی ز حق دور یک سو صف حق، سوی دیگر بود باطل قـومی پـی دلـدار و قـومی بندۀ دل آن سو خیـامِ نـار و این سو خیمة نور آن سو سراسر دیو و دد، این سو همه حور خلقت میـان ایـن دو خیمـه ایستادند قومی به آن قومی به این سو رو نهادند ای دوست خود را در کدامین...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 21:53
امام حسین(ع)-شب عاشورا امشب، شب قیامت کبرای دیگر است هر لحظه یک گزارش صحرای محشر است امشب رسد به گوش، مناجات عاشقان فردا، به روی خاک، بدنهای بیسر است امشب، علم به دست علمدار کربلاست فردا، تنش به علقمه، در خون شناور است امشب رباب، دست دعایش بر آسمان فردا تسلّی دل او، داغ اصغر است امشب دعا به جان جوانان کند، حسین...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 21:52
امام حسین(ع)-شب عاشورا امشب که محشری شده بر پا به کربلا ما را ببر دوباره خدایا به کربلا هر سوی دشت روضه ی سربسته ایست باز هر گوشه هیئتی است شگفتا به کربلا نی ها اگرچه لب به سخن باز کرده اند سربسته مانده قصه ی سرها به کربلا عطر مدینه می وزد از سمت علقمه گویا قدم گذاشته زهرا به کربلا نعش حبیب و حر و زهیر و وهب شود چون...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 21:51
امام حسین(ع)-شب عاشورا امشب شب راز و نیاز عاشقان است فردا سر فرزند زهرا، بر سنان است میشود از جفا دست و سرها جدا بقیة الله آجرک الله بقیة الله آجرک الله امشب حسین است و شهادت آرزویش فردا بریزد بر زمین خون گلویش در میان گودال میزند پر و بال بقیة الله آجرک الله بقیة الله آجرک الله امشب سکینه رنگ از رویش پریده فردا زند...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 21:50
امام حسین(ع)-شب عاشورا امشب شب تجدید پیمان با حسین است این آخرین شام امام عالمین است امشب حسین از کوفیان مهلت گرفته از یک یکِ یاران خود بیعت گرفته دلهای مشتاق شهادت بی قرارند عشاق حق سر در گریبان ناله دارند هرکس که فردا با خدا دارد ملاقات مشغول تسبیح است و قرآن و مناجات دردانه جا بر زانوی بابا بگیرد بارانِاشک از گونة...
-
شب عاشورا
پنجشنبه 21 مرداد 1395 21:47
شب عاشورا من از آتش زدن بال و پرت میترسم شب به پایان برسد از سحرت میترسم این جماعت همه در فکر عذابت هستند آه از آتش روی جگرت میترسم غم چشمان تو با قبل تفاوت دارد بی من زار نرو از سفرت میترسم اصلا امشب چقدر توصیه داری آقا دارم از اینهمه اما اگرت میترسم چشم من خورد به اکبر جگرم سوخت حسین من ز پاشیدن جسم پسرت میترسم...
-
حضرت عباس(ع)
چهارشنبه 20 مرداد 1395 15:33
حضرت عباس(ع)-شهادت ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم سقای طفلانم داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم سقای طفلانم من بـیبرادر چـون کنم، بـا این سپـاه دون، در دامـن هامـون بینـم تـو را در ابــر خـون، ای مـاه تابـانم، سقای طفلانم خواهـم بـرم در خیمهگه، ای گل تن پاکت، پیکـر صدچـاکت ممکـن نبـاشد «یا اخا» محـزون و نـالانم...
-
حضرت عباس(ع)
چهارشنبه 20 مرداد 1395 15:32
حضرت عباس(ع)-شهادت نوای عاشقی از کیست اینچنین اینجا نشسته قطره ی آبی روی جبین،اینجا بروبه سمت خیام ای امیرلشگر عشق نشسته اند دو نامرد در کمـیـن اینجا پر است تیر میان تنت خــدا نکند ... بیاُفتی از سر مرکب روی زمین اینجا به مشک بوسه مزن با لبان پر ترکت ترک ترک شده ازشرم مه جبین،اینجا چه سرزمین عجیبیست آه و واویلا شده ست...
-
حضرت عباس(ع)
چهارشنبه 20 مرداد 1395 15:31
حض رت عباس (ع)-مناجات ای ماه هاشمی سر و جانم فدای تو شیواترین ترانۀ عمرم برای تو عشق از حضور چشم تو تکثیر میشود جاریست عطر عشق و غزل در هوای تو نامت حواس شعر مرا پرت میکند اینجا من و قلم دل من کربلای تو آ قا دخیل بسته نگاهم به دستهات من مؤمنم به معجزۀ دست های تو تو عبد صالحی و سلام نماز ما عرض ارادتیست نثار صفای تو...
-
حضرت عباس(ع)
چهارشنبه 20 مرداد 1395 15:30
حضرت عباس(ع)-شهادت حالا که میرى ىه وقت دیر نکنى جلوى خیمه من و پیر نکنى من به تو تکیه زدم... با رفتنت کوه من، من و زمینگیر نکنى *** " تا" بشى و "تا" بشیم چه فایده؟ ! سیر بشیم تنها بشیم چه فایده؟ ! اگه صدتا صدتا مشک آب بیارى ولى بى سقا بشیم چه فایده؟ ! *** همه از دست تو آبرو میخان خاک پاهات و برا...
-
حضرت عباس(ع)
چهارشنبه 20 مرداد 1395 15:28
حضرت عباس(ع)-مدح و شهادت دیده ام در کربلای دست تو عالمی را مبتلای دست تو کربلا اینقدر شیدایی نداشت بی تو و بی ماجرای دست تو علقمه در علقمه تکثیر شد موج پژواک صدای دست تو دیدم از آغاز پایانی نداشت قصۀ خونگریه های دست تو چشم من با گریه می بندد دخیل بر ضریح با صفای دست تو هر که با دست تو دارد عالمی من که می میرم برای دست...
-
حضرت عباس(ع)
چهارشنبه 20 مرداد 1395 15:28
حضرت عباس(ع)-شهادت ساقی بریز باده که فصل شراب شد بر ما مدال نوکریت انتساب شد سلمان پس از نگاه کریمانه ی تو بود در خانه ی علی به گدایی حساب شد دستت جدا شده که بگیری تو از کرم دست کسی که در به درِ بوتراب شد وقتی شنید امّ بنین قصه ی تو را از ماجرای دست تو قلبش کباب شد رفتی کنار آب ولی تشنه آمدی از غصه قلب آب برای تو آب...
-
حضرت عباس(ع)
چهارشنبه 20 مرداد 1395 15:26
حضرت عباس(ع)-شهادت سلام میکنم به تو به ساحتی که داشتی به مشک تو به منصب سقایتی که داشتی اگرچه میرسد تبار ماه زادگان به ماه به آفتاب میرسد اصالتی که داشتی شفیع نشأتین چیست ؟ و ذ ُ خر للحسین چیست ؟ دو دست تو، دو دست با کفایتی که داشتی به زیر محشر جبین یسار داری و یمین عقب نشانده کفر را قیامتی که داشتی حدیثی از سبو بخوان...
-
حضرت عباس(ع)
چهارشنبه 20 مرداد 1395 15:25
حضرت عباس(ع)-شهادت طاق ابرویت مرا سمت مصلی می کشد اشک ، چشمان تو را مانند دریا می کشد از خجالت آب گشتی تا که دیدی دختری عکس مشکی را به روی خاک صحرا می کشد ماه جایش آسمان است علتش این است اگر آسمان دارد تو را بالا و بالا می کشد یک عمود آهنین آمد ... سرت پاشیده شد ناله ات امّ البنین را دارد این جا می کشد راهزن هایی که...
-
حضرت عباس(ع)
چهارشنبه 20 مرداد 1395 15:24
حضرت عباس(ع)-شهادت علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک کیـسویِ دختـرکِ منتـظرش، ریخت به هم تیـر را با سـرِ زانـوش کشیـد از چشـمش حیف از آن چشم، که مژگانِ ترش ریخت به هم خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش کرد او که افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به...
-
حضرت عباس(ع)
چهارشنبه 20 مرداد 1395 15:23
حضرت عباس(ع)-شهادت من قدرتی دیگر به تن ندارم دستی دگر چون در بدن ندارم دشمن چو بسته راه من ز هر سو به خیمه راه آمدن ندارم افتاده ام تنها به چنگ دشمن و آن بازوی لشگر شکن ندارم زین حال من ، عدو گرفته نیرو چون قدرتی دیگر به تن ندارم شد پاره مشگ و آب ها فرو ریخت به خیمه ، روی آمدن ندارم شرمنده ام اخا ، چو پیشم آیی من قدرت...