حضرت رقیه(س)-شهادت
********
اومدم برا لبت دعا کنم
تو خرابه ها خدا خدا کنم
نوهی فاطمه هستم اومدم
روزگار یزید و سیا کنم
***
اومدم کار ثواب کنم برم
نقششو نقش برآب کنم برم
با همین دستای بستم اومدم
روسرش کاخ و خراب کنم برم
***
اومدم قدّ کمونم حرف می زد
از دل غرق به خونم حرف میزد
گلهی یزید و به عموم بکن
خیلی بد با عمّه جونم حرف میزد
***
هیچکسی مثل من عاشق نمیشه
مثه گلبرگ شقایق نمیشه
هرچی هم مرهم بیاری؛ دیگه این
دخترت دختر سابق نمیشه
***
به صدای ما کسی جواب نداد
دست ما کسی یه قطره آب نداد
زجر به جای خودش اما هیچکسی
مثه حرمله منو عذاب نداد
***
رمقی تو پام نمونده بابایی
سو برا چشام نمونده بابایی
شونه به موم نزدی هم نزدی
چیزی از موهام نمونده بابایی
***
من و آمادهی پر زدن کنید
لباس سیاتونو به تن کنید
حالا که بابای من بیکفنه
من و با پیرُهنم کفن کنید
***
از دل عمّه باید در بیارن
شب غربت منو سر بیارن
من با گریههام یه کاری میکنم
تا برای همه معجر بیارن
***
جلوات نبویِ دخترت
غیرت مرتضویِّ دخترت
یه تنه باعث رسوا شدنِ
کاخ ظلم امویِّ دخترت
***
کار پیغمبری کرده برا من
دستاشو روسری کرده برا من
عمّهجون خواهری کرده برا تو
عمّهجون مادری کرده برا من
***
کوچههای شام؛ خیلی سخت گذشت
توی ازدحام؛ خیلی سخت گذشت
برای پردهنشینای حرم
مجلس حرام خیلی سخت گذشت