اشعار مذهبی گلهای فاطمه(س)

جمع آوری اشعارمذهبی توسط ذاکراهل بیت(ع)کربلایی وحیدشریفی

اشعار مذهبی گلهای فاطمه(س)

جمع آوری اشعارمذهبی توسط ذاکراهل بیت(ع)کربلایی وحیدشریفی

حضرت مسلم بن عقیل(ع)

حضرت مسلم بن عقیل(ع)

*********

من مث نامه ی سربسته شدم

مثل یک دل، دل بشکسته شدم

در زدم تو خونشون رام ندادن

انقدر قدم زدم خسته شدم

***

بالای بام می زنم صدات حسین

کاش باشم منم تو کربلات حسین

دو تا قربونی آوردم با خودم

بچه هام فدای بچه هات حسین

***

عوض حنجر تو من چی بدم

نذر انگشتر تو من چی بدم

اگه بچه هاتو بازار بیارن

جواب مادر تو من چی بدم

***

کوفه لحظه لحظه تغییر می کنه

مهمون و از زندگیش سیر می کنه

خیلی از موهام سفید شد این روزا

نگرونی آدم و پیر می کنه

***

بعد از این دیگه منو سفیر نکن

دختراتو توی کوفه پیر نکن

حالا که می خوای بیای، بیا ولی

زن و بچه تو دیگه اسیر نکن

***

واسه تو شب تا سحر در می زنم

وا نکردن در دیگر می زنم

دارم از دل نگرونى می میرم

خودم و این در و اون در می زنم

***

نیا گفتنم برا دخترته

گریه هام براى انگشترته

با سر شکسته سربسته می گم

اونکه دارى میاریش خواهرته

***

چه جورى به فکر جونت نباشم

یا که گریون جوونت نباشم

همه آماده کشتن تواند

چه جورى دل نگرونت نباشم

***

کوفه با حرمله بیعت می کنه

برا کشتن تو نیت می کنه

کوچه هاى تنگى که این جا داره

خیلی زینب و اذیت می کنه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.